سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
بهترین ها
صفحه نخست                  RSS / ATOM                  عناوین مطالب وبلاگ            نقشه سایت
نوشته شده توسط محمدرضا در تاریخ دوشنبه 94 مهر 20 :: 6:50 عصر
هگل، ایرانیان را نخستین ملت تاریخی و شاهنشاهی ایران را اولین امپراطوری تاریخ می‌داند.[1]هنگامی که سخن از تاریخ ایران می‌رود، باید به این نکته توجه داشت که آیا منظور تاریخ اقوام و مردمانی است که از آغاز تاریخ تا کنون در مرزهای سیاسی ایران امروزی زیسته‌اند یا تاریخ اقوام و مردمانی است که خود را به نحوی از انحاء ایرانی می‌خوانده‌اند و در جغرافیایی که دربرگیرنده? ایران امروز و سرزمین‌هایی که از دیدگاه تاریخی بخشی از ایران بزرگ (ایرانشهر) بوده‌است زیسته‌اند. ایران گاه تاریخ ایران را از ورود آریایی‌ها که نام ایران نیز از ایشان گرفته شده‌است، به فلات ایران آغاز می‌کنند؛ ولی این به این معنی نیست که فلات ایران تا پیش از ورود ایشان خالی از سکنه یا تمدن بوده‌است. پیش از ورود آریاییان به فلات ایران تمدنهای بسیار کهنی در این محل شکفته و پژمرده شده بودند و تعدادی نیز هنوز شکوفا بودند. برای نمونه تمدن شهر سوخته در سیستان، تمدن عیلام در شمال خوزستان، تمدن جیرفت در کرمان، تمدن تپه سیلک در کاشان، تمدن اورارتو در آذربایجان، تمدن تپه گیان در نهاوند و تمدن مانناییان در کردستان و آذربایجان و و تمدن کاسی‌ها در لرستان ذکر می‌شود.نقشه قلمرو سلسله‌های حاکم بر ایران و گستره حکومتی سلسله‌های مختلف از دودمان هخامنشیان تا حکومت جمهوری اسلامی. در این نقشه سلسله‌هایی که بر غالب ایران مسلط بوده‌اند، متذکر شده‌اند و حکومت‌های ملوک طوایفی و محلی ذکر نشده‌اند. همچنین هنگامی که سرزمین کنونی ایران بخشی از یک امپراطوری خارجی بوده در این نقشه ثبت نشده است به عنوان مثال وقتی ایران زیر حکومت سلوکیان، خلفای راشدین، امویان، عباسیان و مغول بوده است.آجر مونومنت ایزیرتو در موزه شرق توکیو مربوط به تمدن مانناییان،Glazed brick from Bukan depicting a winged goat from the Ancient Orient Museum Tokyo, Japan Tanabe 1983.نکته? مهم دیگر شناخت وضع مناطق داخلی ایران در زمان شکل‌گیری و رواج تمدن‌های کهن است. یعنی فهم اینکه در زمان تمدن‌ها و دولت‌های باستانی چون سومر، کلده، اور، بابل، آشور، اورارتو و نظائر آن، وضع این مناطق داخلی فلات ایران، که مجزا از منطقه مستقیم تحت حاکمیت این تمدن‌ها و دولت‌ها بوده‌است، به چه نحوی جریان داشته‌است؟محتویات  [نهفتن] 1 ایران پیش از آریاییان2 ایران و آریاییان3 تاریخ معاصر ایران3.1 ایران معاصر و جنبش‌های اجتماعی3.1.1 جنبش‌ها و اقدامات اصلاحی پیش از مشروطه3.1.2 جنبش مشروطه3.1.3 ایران در جنگ جهانی یکم3.1.4 دوران رضاشاه3.1.5 جنگ جهانی دوم و اشغال نظامی ایران3.1.6 نهضت ملی و کودتای اوت 1953/مرداد13323.1.7 وقایع سال‌های 1339 تا قیام پانزدهم خرداد13423.1.8 ایران در سال‌های 1963/1342 تا 1977/13563.1.9 انقلاب فوریه? 1979/بهمن13573.2 بخشبندی تاریخ ایران3.2.1 دودمان‌های دوران باستان3.2.2 دودمان‌های پس از اسلام3.3 بازگویی تاریخ ایران در جهان3.4 نقشه‌های ایران در سلسله‌های گوناگون3.5 پانویس3.6 منابع3.7 پیوند به بیرونایران پیش از آریاییاندیوارنگاری غار دوشه، خرم‌آباد لرستان، حدود هزاره هشتم پیش از میلادپرچم برنزی کشف شده در منطقه شهداد نزدیک کرمان، ایران، هزاره سوم پیش از میلادپیش از آریاییان تمدن‌های شهر سوخته (در سیستان)، تمدن ایلام (در شمال خوزستان)، تمدن جیرفت (در کرمان)، تمدن ساکنان تپه سیلک (در کاشان)،تمدن اورارتو (در آذربایجان)، تپه گیان (در نهاوند) و تمدن کاسی‌ها (در کرمانشاه و لرستان) و تپورها در تبرستان (مازندران) در سرزمین ایران بودند.ایلامیان یا عیلامی‌ها از هزاره چهارم پ. م. تا هزاره نخست پ. م. بر بخش بزرگی از مناطق جنوب غربی پشته? ایران فرمانروایی کردند. به قدرت رسیدن حکومت ایلامیان و قدرت یافتن سلسله? عیلامی پادشاهی اوان در شمال دشت خوزستان مهم‌ترین رویداد سیاسی ایران در هزاره سوم پ. م. است. تا پیش از ورود مادها و پارسها، تاریخ سرزمین ایران منحصر به تاریخ عیلام است.دانش پژوهشی‌های نوین نشان می‌دهد که عنصر ایرانی زبان همواره در میان تیره‌های به اصطلاح آسیانیک دخیل بوده‌اند.[2]ایران و آریاییاننظریه‌ای که امروز بیش از هر نظریه? دیگری در میان صاحب‌نظران مقبول است اینست که قبایلی که خود را آریایی (آریایی در زبان ایشان به معنی شریف یا نجیب بود) می‌خوانندند در اواخر هزاره? دوم پیش از میلاد (در این تاریخ اختلاف بسیار است) به فلات ایران سرازیر شدند. از بررسی اساطیر و زبان ایشان برمی‌آید که ایشان خویشاوندی نزدیک با هندیان داشتند و گویا پیش از آمدن آنان به ایران و مهاجرت دسته? دیگر به هند با هم می‌زیستند. به هر حال آنچه مسلم است اینست که هر دو دسته خود را آریایی می‌خواندند.تاریخ معاصر ایرانتا پیش از سده? نوزدهم کنش اجتماعی عمده‌ای در ایران علیه سیاست‌های حاکمان صورت نمی‌گرفت. فرمانروایان در ایران دارای قدرت مطلقه و «فره ایزدی» بودند و با القابی مانند «سایه? خدا بر روی زمین» توصیف می‌شدند.[3] بر خلاف تاریخ اروپای غربی (و شاید ژاپن) اشرافیت ریشه دار و مستقل که توانایی مهار قدرت مطلقه? پادشاهان را داشته باشند در ایران شکل نگرفته بود. (استبداد شرقی) در نتیجه? این استبداد و توانایی ضبط و تصرف بی ضابطه? اموال و نبود امنیت برای مالکیت خصوصی فرایند انباشت سرمایه در ایران به وجود نیامده بود.[4]اما در طول سده? نوزدهم و به طور عمده نیمه? دوم آن، افزایش فزاینده? حجم تماس‌ها با اروپا_اعم از مراودات بازرگانی و برخوردهای نظامی و نقل و انتقال سفیر_ و به دنبال آن آشنایی هرچه بیشتر گروه‌هایی از مردم با نهادها و ابزارهای مدنی مدرن و شیوه‌های دیگر کشورداری و مفاهیم نو مانند «ملت» و وظایف متقابل دولت و ملت، تحزب و... باعث شکل گیری جامعه? مدنی و افزایش مطالبات ملت از حاکمیت برای اصلاح شد.[نیازمند منبع]آغامحمدخان پس از نزدیک به دو دهه لشکرکشی بی وقفه در سال 1161خورشیدی/1795میلادی، در تهران تاج گزاری کرد و بدین ترتیب دودمان قاجار تأسیس شد.قاجارها از لحاظ چگونگی به قدرت رسیدن و همچنین خاستگاه چادرنشینی خود تفاوت چشمگیری با بخش عمده? دودمان‌های پیش از آن از جمله افشارها و زندیان نداشتند[5]اما بر خلاف دو سلسله? پیشین که به سرعت پس از مرگ بنیانگذار آن مضمحل می‌شدند، توانستند نزدیک به یک و نیم سده بر مصدر قدرت باقی بمانند.[6] برای ریشه یابی این واقعیت می‌توان به موضوعاتی مانند: بهره‌برداری آگاهانه و عمدی قاجارها از تمایزهای اجتماعی فراوان موجود در جامعه? ایران سده? نوزدهم همانند درگیری حیدری_نعمتی در شهرها و رقابت‌های ایلیاتی و طایفه‌ای در خارج از آن[7] , تعامل متقابل با روحانیان برجسته[8] , تأیید و پشتیبانی دولت‌های بزرگ غربی از دودمان قاجار[نیازمند منبع] اشاره کرد.پایان کار دودمان قاجار و تصرف تدریجی قدرت به دست رضاشاه تحولی اساسی را در ساختار دولت، بوروکراسی و اعمال حاکمیت بر مناطق دور از پایتخت به وجود آورد که تا پیش از آن سابقه نداشت. رضاشاه شالوده? دولتش را بر دوپایه? ارتش و بوروکراسی پایه‌گذاری کرد که اولی در دوران حکومت وی تا ده برابر و دومی هفده برابر رشد کردند.[9]ایران معاصر و جنبش‌های اجتماعیاگرچه تا پیش از قرن نوزدهم سلسله‌های گوناگون حاکم بر ایران همانند دیگر کشورهای آسیایی با برخی دولت‌های غربی مانند ونیز , انگلستان، روسیه (نیمه غربی) , پرتغال، اسپانیا، هلند و... تماس‌ها و مراوداتی_اعم از خصمانه و یا دوستانه_ داشتند؛ اما وجه تمایز میان این تماس‌ها در سده? نوزدهم میلادی با سده‌های پیشین، افزایش چشمگیر حجم آن‌ها و نیاز روزافزون کشورهای اروپایی به مواد خام دیگر مناطق جهان بود. وقوعانقلاب صنعتی در اروپا کشورهای توسعه یافته? این قاره را به صادرکننده? عمده? کالاهای صنعتی با قیمتی نازل تر از کالاهای بومی مبدل کرده بود که این امر تأثیرات اجتماعی و سیاسی زیادی به دنبال داشت.[10] سیطریه? اقتصادی کشورهای صنعتی، بازرگانان محلی و پراکنده را برای نخستین بار در قالب طبقه‌ای با منافع مشترک یکپارچه کرد.[11] این طبقه به دلیل پیوندهایش با روحانیون در جنبش‌های آینده طبقه? متوسط سنتی نام گرفتند.[12]در کنار این طبقه، گروه اجتماعی جدیدی با نام «منورالفکران» در ایران شکل گرفتند که از طرق گوناگون مانند سفر یا مهاجرت به کشورهای توسعه یافته? غرب و یا نواحی کمتر توسعه یافته که در عین حال جلوتر از ایران بودند مانند قفقاز، هندوستان و... با دنیای جدیدی به غیر از دنیایی که تاکنون در آن زندگی می‌کردند آشنا شدند.[13]شکست‌های نظامی پی در پی ایران از روسیه تزاری و سپس بریتانیا و تجزیه? ایالات ثروتمند قفقاز و پس از آن تحمیل قراردادها و امتیازات نامنصفانه? بازرگانی و کاپیتولاسیون و نقض حاکمیت ملی ایران نیز فکر ایجاد تغییر و تحول و اصلاحات را در گروهی از سیاستمداران و روشنفکران و روحانیان ایران ایجاد کرد.[نیازمند منبع]جنبش‌ها و اقدامات اصلاحی پیش از مشروطهاصلاحات شاهزاده عباس میرزا:عباس میرزا ولیعهد و حاکم ایالت آذربایجان به عنوان فرمانده سپاه ایران در نبرد با روسیه را می‌توان نخستین بانی مهم اصلاحات مدرن در ایران دانست. وی که در جریان جنگ با ارتش آموزش دیده? روسیه به ضرورت ایجاد ارتشی نوین پی برده بود کوشید با کمک فرانسوی‌ها به نوسازی سپاه ایران مطابق با معیارهای اروپا تحت عنوان «نظام جدید» بپردازد.[14]دیگر کوشش‌های اصلاح گرانه? عباس میرزا عبارت بودند از فرستادن نخستین محصلین در سال 1811 میلادی به انگلستان[15] و ایجاد یک چاپخانه در شهر تبریز که با پشتیبانی او انجام شده بود و ترجمه? یک سری کتب مربوط به فنون نظامی.[16] وی در راه این اصلاحات با مخالفت گروهی از روحانیان و در مقابل پشتیبانی گروهی دیگر از آن‌ها مواجه شد. دسته? نخست اینگونه اقدامات را «غیر اسلامی» می‌دانستند در حالی که دسته? دوم آن را برای «دارالاسلام» مفید می‌دانستند.[17]علاوه بر این‌ها گروهی از درباریان از جمله برادر ولیعهد و همچنین سران عشایر که از ناحیه? نظام جدید احساس خطر می‌کردند اقدامات عباس میرزا را برای آینده? خود زیان بار می‌دانستند. عوامل یادشده سبب اخلال در طرح‌های عباس میرزا شد و در نهایت با درگذشت شاهزاده پیش از فتحعلی شاه این اصلاحات عقیم ماندند.جنبش بابیه:اصلاحات امیرکبیر:اصلاحات سپهسالار:جنبش تنباکو:جنبش مشروطهایران در جنگ جهانی یکمجنبش جنگل:دوران رضاشاهجنگ جهانی دوم و اشغال نظامی ایراننهضت ملی و کودتای اوت 1953/مرداد1332وقایع سال‌های 1339 تا قیام پانزدهم خرداد1342ایران در سال‌های 1963/1342 تا 1977/1356انقلاب فوریه? 1979/بهمن1357بخشبندی تاریخ ایراننکته? دیگر آنکه معمولاً تاریخ ایران را به دو دوره? کلی تاریخ ایران پیش از اسلام و تاریخ ایران پس از اسلام تقسیم می‌کنند.دو روایت مختلف از تاریخ ایران پیش از اسلام وجود دارد: یکی روایت سنتی که مبتنی بر تواریخ سنتی است (شامل شاهنامه) و از نخستین پادشاه کیومرث (که پادشاه جهان و نه فقط ایران است) آغاز می‌شود و شامل سلسله‌های پادشاهی پیشدادیان، کیانیان، ملوک‌الطوایفی (اشکانیان) و ساسانیان است. این روایت سنتی به یک معنی روایتی اسطوره‌ای از تاریخ ایران است و شامل اطلاعات ذی‌قیمت مردم‌شناسانه و اسطوره‌شناسانه‌است.روایت دیگر روایت مبتنی بر تواریخ خارجی (شامل تواریخ یونانی، ارمنی، رومی) و مدارک و یافته‌های باستانشناسی (شامل کتیبه‌ها و سکه‌ها) و به طور کلی روایتی مدرن و علمی‌است. در این روایت خاندان‌های پادشاهی در ایران پیش از اسلام از قرار زیرند: مادها، هخامنشیان، سلوکیان، اشکانیان و ساسانیان.شاید بسیاری باور ننمایند که از سال سی‌ام هجری که سال مرگ یزدگرد آخرین پادشاه ساسانی است تا سال 1344ه‍. ق(=1304ه‍. خ) که تاریخ برافتادن قاجاریان می‌باشد در درون حدود طبیعی ایران بیش از یکصد و پنجاه خاندان به استقلال یا نیمه استقلال پادشاهی کرده‌اند و از میان ایشان تنها چهار خاندان سلجوقیان و مغولان و صفویان و نادر شاه را می‌توان گفت که بر سراسر ایران حکمروا بودند. از دیگران طاهریان، سامانیان، صفاریان، غزنویان، بویهیان، خوارزمشاهیان، قره‌قویونلویان، آق‌قویونلویان، زندیان، قاجاریان اگر چه پادشاهان بزرگ و بنام بودند هیچ‌کدام سراسر ایران را زیر فرمان نداشتند. آن دیگران هم جز خاندان‌های کوچکی نبودند که هر کدام بر یک یا دو ولایت فرمانروا بودند.[18]در زمینه دودمان‌ها باید این را به اشاره یادآوری کرد که در یک دوره که آل جلایر نیز بر بخش‌هایی از ایرانزمین فرمان می‌راندند، حدود بیست دودمان بر ایران فرمانروا بودند.


موضوع مطلب :